باسلام واحترام
بار خدايا تو ما را از چنگ اين شياطين نجات بدهنسل انسان را بريده : انسان را از چنگ اين جن نجات بدهاز ما اگر يکي مي ماند ، شيطان هزار مي زايد و اضافه مي شوددر کدام رويا مي توانم ببينم ، که يک از چنک هزار نجات يابدپنج هزار سال است که گرفتار اين سلاطين شده ايمدين هم آمد ، از چنگ سلاطين نجات پيدا نکرديميک دين دروغين هم يکي از مهره هاي شيطان شده استديني حقيقي به ما بده ، ما را از اين دين دروغين نجات بدههر دعائي که شيطان مي کند ، دنيا آمين مي گويدبگذار دعا بماند ، تو به ما را از چنگ آمين نجات بدهکارد ( تنورشان ) داخل کوزه شان مي رقصدکيست که اين کوزه ها را از چنگ کارد تنور نجات دهديا کرم کن ، از چنگ شيطان کينه توز نجاتمان بدهيا که خود شيطان را از چنگ اين کين نجات بدهمردم را مي کشد ، سپس برايش ختم گرفته و ياسين مي خواندبار خدايا خلق را از چنگ اين ياسين و حقه نجات بدهدر مقابل دين ( بابک و افشين ) را بهانه قرار دادهبار خدايا دين را ، از چنگ ( بهانه ) بابک و افشين نجات بدهمانند ( ويس و رامين ) ما را رسواي خاص و عام کرده استويس هم باشيم ، يارب ما را از چنگ رامين نجات بدهاميد نجات از شوروي داشتيم که خيري نديديميکباره بگذار در صندوقچه چاي از کشور چين نجات بيايدمن مانند مرغي ، سالهاست که در لانه خود زندانيمخروسي بفرست تا بلکه از اين زندان نجات يابمعزيز من « شهريار » هم آهي پر اثر دارددشمنش اهريمن هم باشد نمي تواند از آه او نجات يابد